در آخر کارم به بیمارستان اعصاب و روان کشید و با قرص اعصاب که به من میدادندمثل یک حون سرد و بی تحرک شده بودم دوماه در انجا بستری بودم و وقتی بیرون آمدم بدترین حالت عمرم را داشتم و حتی خماری هم از آن حالت برایم بهتر بودتا یکماه با این حالت و فقط بخاطر خانواده م توانستم دوام بیارم که بعد دوباره رفتم و مواد زدم و هیچ کدام از این روشها نتوانستد به من کمک کنند تا من از اعتیاد خود خارج شوم ،تاباکنگره ۶۰آشناشدم. کارگاه آموزش خصوصی ویژه مسافران روز یک شنبه 98/07/28
کارگاه آموزشی عمومی 98/07/25
رهایی: پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگریست
حالت ,اعصاب ,م ,توانستم ,بیارم ,دوام ,به من ,که بعد ,بیارم که ,بعد دوباره ,دوام بیارم
درباره این سایت