تابش نور نگاهت، شد همه آرام دل سر پر از آوای نابت، ای همه جانان دل
هر دم از این رهگذر،کاشانهام ویرانه بود با توگویی کلبهام،گنجینهای شاهانه بود
مهر تو شد مرهمی بر زخمهای این دلم هر دم از یادت شده چون بوی نرگس پیرهنم
آن شراب ناب تو چون جرعهای نوشیدهام از برای مستیاش، مجنون صفت رقصیدهام
ای تمام آنچه داری از صبوری و صفا دل به نامت میکنم، از روی عشق و از وفا
کبر؛ محرومیت از نور الهی -همسفر شهره
کارگاه آموزشی جهان بینی چهارشنبه؛ وادی دوم و تأثیر آن روی من
دم ,دل ,تو ,چون ,صفت ,تمام ,دم از ,صفت رقصیدهام ای ,مجنون صفت ,مستیاش، مجنون ,رقصیدهام ای تمام
درباره این سایت