اواسطسفر اول مسافرم وارد کنگره شدم. قبل از حضورم، مسافرم بااینکه میتوانستسی دیها را در ماشین و تنها گوش کند ولی کامپیوتر را که نزدیک آشپزخانهبود روشن میکرد. عمداً میخواست من هم مطالب را گوش کنم ولی بههیچعنواننمیتوانستم ارتباط برقرار کنم و نه تنها برداشتی نداشتم بلکه با شنیدنمطالب عصبی هم میشدم و از مسافرم خواستم که هر وقت تنها بود سی دی گوش کند.
بعد از حضورم بهمرور سعی کردم ارتباط با مطالب برقرار کنم ولی بازهم نوشتنسی دیها سختترین کار برای من بود. یادم هست یک روز دلایل زیادی برایخلاصه نوشتن یا ننوشتن آنها برای راهنمای خوبم سرکار خانم فریده آوردم.ایشان حرفهای من را با دقت گوش کردند و در پایان گفتند شما باید سی دیهارا کامل بنویسید بدون اینکه حتی یک واو جا بیفتد، در غیر این صورت باید سهبار از هرکدام بنویسید. در آن لحظه دنیا روی سرم خراب شد و با خودم گفتمچطور راهنمای من باوجود مشکلاتی که دارم تا این حد به من سخت میگیرند واین منصفانه نیست. ولی فرمانبرداری کردم، با دلخوری مینوشتم ولی کامل.
کبر؛ محرومیت از نور الهی -همسفر شهره
کارگاه آموزشی جهان بینی چهارشنبه؛ وادی دوم و تأثیر آن روی من
ولی ,سی ,دیها ,مطالب ,کنم ,مسافرم ,سی دیها ,کنم ولی ,گوش کند ,برقرار کنم ,دیها را
درباره این سایت