چند روز قبل اتفاق جالبی برای من افتاد. بعدازاینکهدر ارتباط با کنگره مطلبی را نوشتم، یکباره مصراعی شعر به ذهنم آمد. اولجدی نگرفتم. بعد متوجه شدم مرتب واژهها به سراغم میآیند. سالها پیش گاهیمتنهای ادبی مینوشتم، مخصوصاً هر وقت که دلم میگرفت و ناراحت بودم. ولیاز ۲۰ سال پیش حتی یک سطر هم ننوشته بودم. یکدفعه ظرف چند دقیقه ۶ بیت شعربه ذهنم رسید، بازهم میتوانستم ادامه دهم ولی اشکهایم مانع میشد.
واقعاً اینکه بعضی به معجزهی کنگره اعتقاددارند، مصداق من است. بعد از ۲۰سال خیلی لذت بردم و تصمیم گرفتم روز همسفر که بهعنوان استاد جلسه افتخارخدمت داشتم، آن شعر را بخوانم و به مناسبت هفته همسفر به همهی همسفرانکنگره ۶۰ تقدیم میکنم.
کبر؛ محرومیت از نور الهی -همسفر شهره
کارگاه آموزشی جهان بینی چهارشنبه؛ وادی دوم و تأثیر آن روی من
شعر ,کنگره ,ذهنم ,پیش ,۲۰ ,روز ,۲۰ سال ,به ذهنم ,از ۲۰ ,شعر به ,مصداق من
درباره این سایت